شهید جواد جاروبی افتخاری در بهار سال ۱۳۶۲ با اینجانبه ازدواج نمود. در آخرین جلسه ای که شهید به خواستگاری من آمد جمله ای به وی گفتم که وی بسیار خرسند گردید و به سوالات خود درباره زندگی آینده¬ام خاتمه داد و آن این که به او گفتم «در یک کلام من می¬خواهم زندگی¬ای داشته باشم بر اساس زندگی فاطمه¬زهرا(س) و الگویم در زندگی هم ایشان خواهد بود و بس.»
پیام شهید :
پیام من به امت شهید پرورمان این است که بحق پاسدار خون شهدا باشند و
رهنمودهای امام عزیز را همیشه به حاطر داشته باشند و زندگی خود را بر اساس
این رهنمودها تنظیم نماید از رفاه¬زدگی دوری جسته و علی¬گونه زندگی کنند تا
روح شهدایی همچون جواد از این عمل¬شان شاد گردد. باشد که به مساعدت امام
عزیز، ظهور امام زمان (عج) تسریع یابد و مشکلات جوامع اسلامی مرتفع گردد.
والسلام
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
نامه های شهید
بسمه تعالی
این نیز بگذرد
خدمت همسر عزیزم و بنیامین خوبم
امیدوارم که حالت خوب باشد و مانند عکسی که نزد من است همیشه لبانت پرخنده و
دلی شاد داشته باشی- و این دوران را به خوبی سپری نمایی.
بهتر است که از اول شروع کنم همان رور ساعت ۷ شب به طرف طهران حرکت کردم از این که شما را زودتر به خانه فرستادم عذر می خواهم چون هوا سرد بود و دوست ندارم در غیاب من مریض شوی. ساعت ۱۱:۳۰ روز بعد به طهران رسیدم و از آنجا با اتوبوس به طرف کردستان حرکت کردم و ساعت سه نیمه شب به سقز یکی از شهرهای کردستان رسیدم و الان که این نامه را برایت می نویسم دو روز است که اینحا می باشم و هنوز تقسیم کلی نشده ام و فعلا در قسمت بهداری بعنوان راننده مشغول خدمت می باشم حال خودم بد نیست.
هوا اینجا فقط خیلی خیلی سرد است ولی خوب اینجا به ما یک اورکت چکمه و لباس گرم داده¬اند که خیلی از روز اول و دوم بهتر است . اینجا روزی چهار الی پنج ساعت برف می آید و از وقتی که از مشهد حرکت کردم هنوز آفتاب نشده است.
خوب حال بنیامین چطور است خوب می دانم حالش خوب است و به او خوش می¬گذرد.
در ضمن از طرف من از آقای مقدم تشکر کن که به بدرقه بنده آمدند. از طرف
من حمیدخان و نسرین خانم را سلام برسان. و مجید را … ویشگون بگیر و بگو
جواد خیلی منتظرت بود که بیایی ولی خوب می دانستم که برای مراسم دفن پدر
رضا رفته است و درگیر بوده است خوب از طرف من کلیه دوستان را سلام مخصوص
برسان دیگر حرفی ندارم منتظر جواب نامه است.
در ضمن از این که نام …خانم را فراموش کرده بودم عذر می خواهم
به امید دیدار جواد جاروبی 1366/11/28
این نیز بگذرد
خدمت همسر مهربانم و … عزیزم آدرس کردستان –سقز صندوق پستی ۱۳/۴۷۴/۶۶۱۳۵
ضمن عرض سلام و آرزوی خوش برای خانواده عزیزم .
اگر از حال من خواسته باشید بد نیستم الان که این نامه را برایتان می نویسم ساعت 4/5 صبح … شد و در سقز می باشم . … شب پیش به شهر مائوسه عراق رفته بودم برای قسمت بهداری که راننده آمبولانس باشم و خوب با اعتراض خودم و صحبت های زیاد با فرمانده یگان موفق شدم که آمبولانس تحویل نگیرم چون وضع جاده و هوا خیلی بد بود شاید در بعضی از تقاطع جاده برف ارتفاعش تا سه متر برسد.
بگذریم برگشتم به شهر سقز و الان نمی دانم چه برایت بنویسم از این که مجددًا به سقز برگشته ام خیلی خوشحالم ، خوب الهه … چکار می کنی آیا یاد ما هستی یا نه؟ بنیامین چطور؟ خوب می دانم بر عکس بنیامین هستی. حتما اگر جایم مشخص شد برایت کد پستی را می نویسم و اگر هم خواستی به همین آدرس برایم نامه بنویس.
هر وقت ماکارونی خوردی یادی از ما بکنی. الهه تا بحال چند بار شماره منزل کرکیان را گرفته¬ام ولی نمی¬دانم چرا تماس برقرار نمی¬شود آیا شماره¬ای که من داده¬ای اشتباه است یا نه. نمی¬دانم.
وضعیت اینجا را چگونه برایت توصیف کنم شاید مصلحت نیست که در این نامه برایت بنویسم فقط خودت اخلاق من را خوب می دانی- اینجا با هر نوع آدم برخورد می کنیم فکر می¬کنم هیچوقت نمی توانم با محیط اینجا خو بگیرم و عادت کنم. اینجا اصلاً بهداشت رعایت نمی¬شود.
به هر حال از طرف من بنیامین را ببوس و او را در آغوشت بگیر. سعی کن هم برایش مادر باشی هم پدر. امیدوارم که این مدتی که شما در خانه پدرتان هستید شب ها خوش بگذرد.
از طرف من کلیه اقوام-آشنایان-دوستان را سلام مخصوصی برسان. الهه عزیز اگر خواستی به همین آدرس برایم نامه بنویس. احتمال دارد به دستم برسد در ضمن به یک عکاسی برو و یک عکس با نامی بگیر و برایم داخل نامه …. پست کن که خیلی دلم برایتان تنگ شده است.
و از طرف من آقای مقدم و معصومه خانم را سلام
برسان. … عزیز حمیدآقا و نسرین خانم مجید آقا و شیرین خانم و بقیه اقوامی
که نامشان در این نامه گنجانده نمی شود از طرف من سلام برسان.
ساعت ۵/۵ صبح امیدوارم همیشه لبخند بر لبانت نقش بندد دوست دارت جواد