مهرماه سال ۱۳۶۱در منطقه عملیاتی سومار کنار ارتفاع حیدک و صیدک
از راست: ۱- محمود اسماعیلیان،
۲- ناصرعلی اکبرخانی
راوی :محموداسماعیلیان
چند
روزی از عملیات مسلم ابن عقیل نگذشته بود،از منطقه حیدک و صیدک من اطلاعات
و عملیات بودم،با مصطفی خراسانی مسئول محور،وناصر علی اکبر دیدبان می
خواستیم،به شناسایی برویم،من با مصطفی خراسانی به داخل چادر تدارکات که
کنار کوه نصب شده بود،رفته بودیم تامواد غذایی از جمله نان خشک، تن
ماهی،نوشیدنی برای مصرف چند روز درکوله‌پشتی هایمان بگذاریم،وبرای شناسایی
برویم،یک مرتبه انفجار مهیبی در چادر رخ داد،وهردو نفر روی زمین
خوابیدیم،همزمان آب‌های زیادی از بغل چادر به طرف ما سرازیر شد، سریع بلند
شدیم،من فکر کردم، هواپیماهای دشمن با موشک به چادر شلیک کرده وچون در بغل
کوه بوده،چشمه آبی باز شده،از چادر باسرعت بیرون امدیم،متوجه شدیم،که نه
هواپیمایی بوده،ونه چشمه آبی،بلکه یکی از رزمندگان آرپیجی را باموشک روی
دوشش گذاشته،ونشانه روی می کرده، یک‌مرتبه انگشتش روی ماشه رفته،واز فاصله
ده متری به داخل چادر شلیک می کند،وچون در داخل چادر تعداد زیادی حلب هفده
کیلویی خیار شور چیده شده است،موشک آرپیجی به حلب های هفده کیلوئی خیال
شور اصابت وپاره می شود،واب خیار شورها به طرف ما سرازیر می شود
